مگه گفتنم داره؟!! فقط خندستتتتتت بخند تا دنیا بهت بخنده |
|||
پیرمردی نارنجی پوش در حالی که کودک را در آغوش داشت با سرعت وارد بیمارستان شدو به پرستار گفت: خواهش میکنم به داد این بچه برسید، ماشین بهش زد و فرار کرد. پرستار: این بچه نیاز به عمل داره باید پواشو پرداخت کنید. پیرمرد:اما من پولی ندارم، پدر ومادر این بچه رو هم نمیشناسم. خواهش میکنم عملش کنید من پول رو تا شب براتون میارم. پرستار: با دکتری که قراره بچه رو عمل کنه صحبت کنید. اما دکتر بدون اینکه به کودک نگاهی بیندازد گفت: این قانونه بیمارستانه. باید پول قبل از عمل پرداخت شه. صبح روز بعد... همان دکتر سر مزار دختر کوچکش ماتش برده و به دیروزش می اندیشید. این داستان واقعی بود و امیدوارم هیچ کس در زندگی چنین اشتباهی نکند. مسابقه وبلاگ برتر ماه نظرات شما عزیزان:
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() پيوندها
![]() |
|||
![]() |